بسم الله الرحمن الرحیم إِنَّ قَارُونَ کَانَ مِن قَوْمِ مُوسىَ فَبَغَى عَلَیْهِمْ وَ ءَاتَیْنَاهُ مِنَ الْکُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوأُ بِالْعُصْبَةِ أُوْلىِ الْقُوَّةِ إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لَا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْفَرِحِینَ (قصص/76) ترجمه آیه: قارون از قوم موسى (بنی اسرائیل) بود و بر آنان ستم کرد، و از گنجینهها آن قدر ب, ...ادامه مطلب
بسم الله الرحمن الرحیم وَ إِذَا سَمِعُواْ اللَّغْوَ أَعْرَضُواْ عَنْهُ وَ قَالُواْ لَنَا أَعْمَالُنَا وَ لَکُمْ أَعْمَالُکُمْ سَلَامٌ عَلَیْکُمْ لَا نَبْتَغِى الْجَاهِلِینَ (قصص/55) ترجمه آیه: و چون لغوى بشنوند از آن روى برمىتابند و مىگویند: «کردارهاى ما از آنِ ما و کردارهاى شما از آنِ شماست. سلام بر شما، جویاى [مصاحبت] نادانان نیستیم.» 1. مقصود از لغو سخنان بیهوده، خشن و زشتى مانند کفر، فحش، توهین، غناء، کذب، غیبت، تهمت و افتراء و مانند آن است که عموما هیچ عاقلی به زبان نمی آورد. 2. طبق دستور این آیه، وظیفه انسان مؤمن در هنگام شنیدن سخن لغو، اعراض می باشد و منظور از اعراض، عدم مقابله به مثل است. پاسخ عالمانه و مؤمنانه در مقابل کسی که توهین و فحاشی می کند و یا کفر می,خیرخواه ...ادامه مطلب
بسم الله الرحمن الرحیم فجَاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشىِ عَلىَ اسْتِحْیَاءٍ قَالَتْ إِنَّ أَبىِ یَدْعُوکَ لِیَجْزِیَکَ أَجْرَ مَا سَقَیْتَ لَنَا (قصص/25) ترجمه آیه: یکى از آن دو (دختر) به سراغ او آمد در حالى که با نهایت حیا گام برمىداشت، گفت: پدرم از تو دعوت مىکند تا مزد آب دادن (به گوسفندان) را که براى ما انجام دادى به تو بپردازد 1. مراد از استحیاء در راه رفتن دختر، یعنی عفت و نجابت از طرز ,مهمترین,کمالات,قرآن,باشد ...ادامه مطلب
بسم الله الرحمن الرحیم وَ أَنذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ؛ وَ اخْفِضْ جَنَاحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ(شعراء/214 و 215) ترجمه آیات: و خویشانِ نزدیکت را هشدار ده. و براى آن مؤمنانى که تو را پیروى کردهاند، متواضع و مهربان باش. 1. , ...ادامه مطلب
بسم الله الرحمن الرحیم لَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَّفْسَکَ أَلَّا یَکُونُواْ مُؤْمِنِینَ(شعراء/3) ترجمه آیه: نزدیک است که تو از اینکه [مشرکان] ایمان نمىآورند، جان خود را تباه سازى. 1. " باخع" از ماده" بخع" (بر وزن بخش) به معنى هلاک کردن خویشتن از شدت غم و اندوه است. معناى آیه این است که: خداوند به , ...ادامه مطلب
بسم الله الرحمن الرحیم قَالَ بَصُرْتُ بِمَا لَمْ یَبْصُرُواْ بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِّنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُهَا وَ کَذَالِکَ سَوَّلَتْ لىِ نَفْسىِ(طه/96) ترجمه آیه: گفت: «به چیزى که [دیگران] به آن پى نبردند، پى بردم، و به قدرِ مُشتى از اثر فرستاده [خدا] برداشتم و آن را در پیکر [گوساله] انداختم، و نفس من برایم چنین فریبکارى کرد.» 1. جملهى «بصرت به» از بصیرت به معناى فهمیدن است و کلمه "اثر" هر نشانه و علامتى است که از هر چیزى بعد از رفتن آن به جاى مىماند، به طورى که هر کس ببیند به آن چیز پى مىبرد، مانند ساختمانى که اثر بنا است، و به همین خاطر جاى پا را نیز اثر می گویند. قبض به معنی گرفتن و برداشتن است و نبذ به معنی انداختن و ریختن بکار می رود. واژه سوّل به معنی فریفتن است و تسویل یکی از حالات نفسانی انسان است که نفس و خواسته های شهوانی انسان، گناه را در چشم او زیبا جلوه می دهد. 2. این آیه، جواب سامرى را حکایت مىکند. وقتی حضرت موسی پرسید:" فَما خَطْبُکَ یا سامِرِیُّ" یعنی این چه کاری بود که تو کردی؟ بی شک منظور سوال کننده علت یابی می باشد ولی پاسخ دهند, ...ادامه مطلب
بسم الله الرحمن الرحیم وَ مَن یَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَا یخَافُ ظُلْمًا وَ لَا هَضْمًا (طه/112) ترجمه آیه: و هر کس کارهاى شایسته کند، در حالى که مؤمن باشد، نه از ستمى مىهراسد و نه از کاسته شدن [حقّش]. 1. کلمه" هضم" به معناى نقص است، 2. ایمان بدون عمل صالح، درختى است بىمیوه همانگونه که عمل صالح بدون ایمان درختى است بىریشه که ممکن است چند روزى سر پا بماند اما سرانجام مىخشکد؛ اگر عمل صالح را مقید به ایمان کرده، براى این است که ایمان شرط صحت کارها اعم از عبادات و غیر آن است و بدون ایمان هیچ عملی، شایسته و مقبول نیست و هر کاری که از انسان بی ایمان سر می زند از بین می رود. و همچنین، بقاء ایمان تا آخرین لحظه های عمر شرط قبول اعمال است. اگر فرض کنیم که شخصی هفتاد سال اعمال صالح و شایسته و با ایمان بجا آورده باشد و نزدیک مرگ ایمانش را از دست دهد و مثلا مشرک شود کلیّه اعمالش حبط میشود یعنی از بین می رود و مصداق (أُولئِکَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ) میشود. 3. کلمه ظلم در آیه اشاره به این است که مؤمنین در دادگاه عدل الهی در قیامت هرگز از این نمی ترسند که ست, ...ادامه مطلب
بسم الله الرحمن الرحیم الرَّحْمَانُ عَلىَ الْعَرْشِ اسْتَوَى(طه/5) ترجمه آیه: خداوند رحمان بر عرش مسلط است. 1. استواء بر عرش کنایه از این است که ملک او همه عالم را فرا گرفته، و زمام تدبیر امور همه عالم به دست او است، و این معنا در باره خداى تعالى- آن طور که شایسته ساحت کبریایى و قدس او باشد عبارت است از ظهور سلطنتش بر عالم، و استقرار ملکش بر اشیاء، به تدبیر امور و اصلاح شؤون آنها. پس معنی استواء بر عرش این است که ملک او بر همه اشیاء احاطه داشته و تدبیرش بر اشیاء چه آسمانى و چه زمینى، چه خرد و چه کلان، چه مهم و چه ناچیز گسترده باشد، در نتیجه خداى تعالى رب هر چیز، و یگانه در ربوبیت است، چون مقصود از رب جز مالک و مدبر چیز دیگرى نیست. 2. شخصى از امام ابى الحسن موسى (ع) از معناى آیه" الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى" سؤال کرد، فرمود: یعنى بر ریز و درشت و بزرگ و کوچک مسلط است. شخصى از امام صادق (ع) از معناى آیه" الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى" پرسید، حضرتش فرمود: یعنى همه چیز از نظر دورى و نزدیکى براى او یکسان است، چنین نیست که چیزى به او نزدیکتر از چیزى دیگر باشد. حضرت عل, ...ادامه مطلب