چهار اصل کلی مربوط به آخرت که باید همه در دنیا آنها را بدانند

ساخت وبلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم

مَنِ اهْتَدَى‏ فَإِنَّمَا یَهتَدِى لِنَفْسِهِ‏ وَ مَن ضَلَّ فَإِنَّمَا یَضِلُّ عَلَیها وَ لَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزرَ أُخرَی وَ مَا کُنَّا مُعَذِّبِین حَتّی نَبْعَثَ رَسُولاً (إسراء/15)

ترجمه: هر که راه هدایت پیمود، فقط به سود خود هدایت یافته است و هر که بگمراهى شتافت فقط خود را گمراه کرده است و هیچکس بار گناه دیگرى را تحمل نخواهد کرد و ما تا پیامبرى نفرستیم (و راه راست را بمردم نشان ندهیم) کسى را مجازات نخواهیم کرد.

اصل اول:

خداوند در هدایت، منافع خود انسانها را در نظر گرفته است. پس اولا هیچ منّتی در هدایت نیست و هیچ هدایت یافته ای نمی تواند بر پیامبر و یا هر فرد صالحی که در هدایتش نقشی داشته منت بگذارد که هدایت را پذیرفته است.

ثانیا از مشی خداوند در هدایت باید الهام گرفت و در راهنمایی ها باید فقط منافع مخاطب لحاظ گردد و اهداف شخصی راهنما در هدایتش دخیل نگردد. اینکه قرآن تاکید می کند که پیامبران برای رسالت خود دنبال اجری نیستند یکی از معانی آن همین است که اهداف و منافع شخصی در هدایت انبیا دخیل نیست.

و ما در جامعه خود شاهدیم راهنمایان و هدایت کنندگان متاسفانه این اصل را زیر پا گذاشته مخاطبان خود را بخاطر منافع خود به بیراهه می کشند. مؤسسات آموزشی برای رسیدن به درآمد حاضر نیستند دانش آموزان را به علم و دانش و مهارت راهنمایی کنند و به چیزی راهنمایی می کنند که خود قادر به ارائه آن هستند نه چیزی که لزوما به نفع مخاطب است، مشاوران و روان شناسان، جلسات زایدی بر مخاطبان تحمیل می کنند و گاهی چیزهایی به آنها می گویند که خود نیز اعتقادی به آن ندارند ولی طمع درآمد اجازه نمی دهد که به صراحت بگویند نمی دانیم و یا کل نیاز شما همین یک جمله است و لذا نیازی به حضور مستمر نیست و ... و حتی پدران و مادران که دلسوز ترین راهنمایان هستند در هدایت و راهنمایی فرزندان، گاهی چشم و هم چشمی با فامیل می کنند و آنها را به سرنوشتی راهنمایی می کنند که معلوم نیست به نفع آنها باشد.

ثالثا بدون شناخت کافی از مخاطب نمی توان او را راهنمایی کرد. یک پزشک بدون معاینه و حتی بعضا دیدن نتیجه آزمایش و تصویر و امثالهم هیچگاه نمی تواند نسخه ای درست تجویز کند و دستورالعملی مفید بیمار صادر کند. بی شک راهنمایان در جامعه و حتی خانواده باید شناخت خوبی از مخاطب خود در موضوعی که می خواهند راهنمایی کنند و دستورالعملی صادر کنند  داشته باشند و الّا مخاطب خود را به بیراهه می کشند. فضای مجازی پر است از دستورالعملهایی از این قبیل که، این را بخورید این را به محل زخم بمالید در این ساعت بخوابید این مطلب را بخوانید و ... و این مطالب دست به دست می گردد در حالی که هر انسانی شرایط خاص خود را دارد و ارسال کنندگان به این امر متوجه نیستند مگر می شود نسخه ای واحد در فضای مجازی برای همه پیچید.

رابعا در راهنمایی های دینی نیز نمی توان هر نصیحتی را برای هر فردی گفت. البته دستورات عام الهی که برای همه بطور مطلق صادر شده است و در قرآن و یا روایات کاملا معتبر آمده است را می توان در همه جمع ها و برای عموم مطرح کرد مثلا تقوی پیشه کنید. از خدا و پیامبرش اطاعت کنید. دنیا را بر آخرت ترجیح ندهید. نماز بخوانید. دست نیازمندان را بگیرید. به کسی ظلم نکنید. ظلم از کسی نپذیرید و ... اما دستوراتی که استثناء دارند و نسبت به شرایط مخاطب اطلاعی در دست نیست نمی توان نصیحت کرد. 

اصل دوم

گمراهی و بیراهه رفتن فقط به ضرر خود شخص است. قرآن برای هدایت از باب افتعال استفاده کرد و فرمود: "من اهتدی" و باب افتعال برای مطاوعه  است یعنی قبول هدایت ولی برای گمراهی از باب فعل یفعل استفاده نمود و این بیانگر آن است که هدایت حتما به هادی نیازمند است ولی گمراهی بدون نقش گمراه کننده هم ممکن است چون هوای نفس نیز از گمراه کننده ها است. و نیز این پیام را دارد که وقتی به هر دلیلی بیراهه رفتی خودت را ملامت کن و کسی دیگر را ملامت نکن. در آیه 22 سوره ابراهیم خداوند از زبان شیطان به همه گمراهان می گوید: مرا سرزنش نکنید و خود را سرزنش کنید زیرا من فقط دعوت کننده بودم و اگر خودتان نمی خواستید من هیچ سلطه ای بر شما نداشتم.

اصل سوم

 هیچ تری به آتش خشک نخواهد سوخت و هیچکس بار گناه دیگرى را به دوش نخواهد کشید" وزر" به معنى بار سنگین است، و به معنى مسئولیت نیز مى‏آید، چرا که آن هم یک بار سنگین معنوى بر دوش انسان محسوب مى‏شود و اگر به وزیر، وزیر گفته مى‏شود به خاطر آن است که بار سنگینى از ناحیه امیر یا مردم بر دوش‏ او گذارده شده است. (تفسیر نمونه، ج‏12، ص51) ولید بن مغیره به کافران مى‏گفت: پیروى مرا کنید، من گناهان شما را تحمل کنم. حق تعالى فرمود: هیچکس متحمل وبال دیگرى نخواهد بود. هر کس مراقب خود باشد که قانون آخرت به صراحت اینجا بیان شده است. پدری که به خاطر فرزند مرتکب گناه می شود و مثلا از ربا خواری برای تحصیل فرزند خود ربا می گیرد در روز قیامت بدون حضور فرزند تنها در آتش دوزخ خواهد سوخت و فرزندی که در بهشت نظاره گر عذاب پدر است خواهد گفت: مگر شما پیام صریح خداوند در قرآن را نشنیدی پس چرا احساس غلط بر تو غالب شد و خود را مرتکب چنین گناهی کردی من اگر در آن زمان بالغ بودم مانع چنین گناه بزرگی می شدم ولی اکنون هیچ کاری را قادر نیستم.

علامه طباطبایی می فرمایند: و هیچ نفسى بار گناه نفس دیگر را نمى‏کشد، و آن طور که بعضى از اهل ضلالت مى‏پندارند که اگر گمراهى کنند وزر گمراهیشان به گردن پیشوایانشان است، و یا مقلدین مى‏پندارند که مسئولیت گمراهیشان به گردن پدران و نیاکان ایشان است، و خود مسئولیتى ندارند، سخت در اشتباهند. (المیزان ج 13، ص 79) البته منظور از این جمله مرحوم علامه این نیست که پدران و پیشوایان و حاکمان گمراه در روز قیامت تبرئه خواهند شد بی شک عذاب آنها شدیدتر از پیروان خواهد بود زیرا آنها در گناه پیروان شریک هستند ولی دقت فرمایید که شریک بودن آنها در عذاب و زیاد شدن عذاب آنها به عدد پیراوان به معنی کم شدن عذاب از پیروان نیست.

اصل چهارم

خداوند هیچ انسانی را بدون اینکه قبلا پیامبری مبعوث و قوانینش را بیان و برای او اتمام حجت کند عذاب نخواهد کرد (عقاب بلا بیان قبیح است). در اینجا دو سوال مطرح است: یکی اینکه منظور از مبعوث کردن پیامبر چیست؟ و دوم اینکه منظور از عذاب آیا عذاب آخرت است یا عذاب دنیا است و یا هر دو را شامل می شود.

مرحوم علامه طباطبایی به استناد اینکه خداوند بعثت رسول فرموده و از بعثت نبی اهتراز نموده است معتقدند منظور از عذاب عذاب استیصال یعنی عذاب دنیوی است مثل عذابی که خداوند بر قوم نوح و لوط و عاد و ثمود فرستاد. در خصوص عذاب آخرت خداوند به عقل انسان احتجاج خواهد نمود و نیز ابلاغ دستورات شرعی و قوانین برای اتمام حجت کافی است و حضور نبی و یا رسول در این امر الزامی نیست. (تفسیر المیزان ج 13 ص 80)

تفسیر نمونه رسول را واژه ای با دلالت اطلاق ارزیابی می کند و نه تنها شامل رسول و نبی بلکه شامل عقل هم می داند و عذاب را هم اعم از عذاب دنیوی و اخروی دانسته آیه را دارای اطلاق در هر دو موضوع می داند. یعنی بر هر کسی به هر شکلی اتمام حجت شود عذاب دنیوی و اخروی چنین شخصی قبیح نیست و تنها عذاب از انسانهایی که حجتی بر آنها عرضه نشده است و مستضعف هستند برداشته شده است. (تفسیر نمونه ج 12 ص 52)

به نظر می رسد ظاهر آیه دلالت بر عذاب اخروی کند چون اصول سابق هم در باره آخرت بودند و بعثت رسول به معنی نزول کتب آسمانی و ابلاغ قوانین الهی است و اگر دستورات الهی به واسطه شخص رسول و یا نبی و یا توسط هر فرد دیگر که ایجاد اعتماد ساز باشد و حجت را بر مکلف تمام کند کافی است و تخلف از آن قوانین موجب عذاب خواهد بود. ولی آیه می تواند بر این هم دلالت کند که عذاب دنیوی منوط به حضور شخص رسول در آن قوم است تا حق بیان به صورت تام و کامل ادا شود.

 

 

 

 

 

 

 

 

عمر فرصت بزرگ زندگی بشر است و از به هدر دادن آن ظلم به خویشتن است...
ما را در سایت عمر فرصت بزرگ زندگی بشر است و از به هدر دادن آن ظلم به خویشتن است دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1rabbonab بازدید : 136 تاريخ : سه شنبه 27 خرداد 1399 ساعت: 18:14